جدول جو
جدول جو

معنی گربه روی - جستجوی لغت در جدول جو

گربه روی
(گُ بَ / بِ)
ناسپاس:
جز بمادندر نماند این جهان گربه روی
با پسندر کینه دارد همچو با دختندرا.
رودکی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گربه شور
تصویر گربه شور
چیزی را به عجله و ناتمام شستن
گربه شور کردن: کنایه از گربه شور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گربه گون
تصویر گربه گون
گربه مانند، کنایه از حیله گر، فریب کار، کنایه از چاپلوس
فرهنگ فارسی عمید
(گُ بَ / بِ)
بمعنی گربه سان که کنایه از فریب دهنده و دغل باز و محیل باشد. (برهان) (غیاث). ظاهراً بقیاس گربه سان ساخته شده است:
از این گربه گون خاک تا چندچند
به شیری توان کردنش گرگ بند.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(گِ رَ)
عمل گران رو. رجوع به گران رو شود
لغت نامه دهخدا
(گُ بَ / بِ)
آنکه پای چون گربه دارد شکاف شکاف. آنکه پای پهن دارد:
پیسی و ناسورکون و گربه پای
خایه غر داری تو چون اشتردرای.
رودکی
لغت نامه دهخدا
(گُ بَ / بِ یِ)
کنایه از آدم محیل و فریبکار و حقه باز است. رجوع به گربه شود
لغت نامه دهخدا
(گُ بَ / بِ یِ)
حیوانی است که در جنگلهای شمالی یافت میشود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
کریه المنظر. کریه منظر. زشت. ناخوش دیدار. بدگل:
گوریست سیاه رنگ دهلیزم
خوکیست کریه روی دربانم.
مسعودسعد.
رجوع به کریه منظر شود
لغت نامه دهخدا
(گُ بَ / بِیِ)
گربۀ خانگی چرا که در ایران اکثر گربۀ روس می پرورند. (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گُ بَ / بِ رَ / رُو)
سوراخی که گربه از آن تواند رفتن و آمدن. سوراخی به دیوار و غیره که گربه از آن تواند گذشتن. تنبوشه، در اصطلاح ساختمان، سوراخهای هواکش که زیر کف اطاق ها سازند که رطوبت و ابخرۀ زمین بیرون کنند
لغت نامه دهخدا
(گَ رَ)
تندروی. سرعت:
گر نفسش گرم روی هم نکرد
یک نفس از گرم روی کم نکرد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از هرزه روی
تصویر هرزه روی
عمل هرزه رو هرزه دوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گران روی
تصویر گران روی
کند روی بطء سیر
فرهنگ لغت هوشیار
فریبنده دغاباز محیل: ازین گربه گون خاک تا چند چند بشیری توان کردنش گرگ بند ک (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرم روی
تصویر گرم روی
تندروی سرعت
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه چهره اش گرد است: مردمانش (مردمان خمدان مستقر فغفور چین) گردروی اندو پهن بینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گربه گون
تصویر گربه گون
فریبنده، ذغاباز، محیل
فرهنگ فارسی معین